شفاعت، به مفهوم درست آن، یک موضوع قرآنی و حدیثی است. به همین سبب است که پیروان اسلام، با الهام از قرآن بر شفاعت پیامبر گرامی اتفاق نظر دارند،(13) گرچه در چگونگی آن، دیدگاهها متفاوت است. رهروان مذهب اهل بیت نیز، بر این باورند که افزون بر پیامبر گرامی، دیگر پیام آوران خدا،(14) فرشتگان،(15) و امامان معصوم نیز به اذن خدا، شفاعت می کنند و شفاعت آنان، هم در قلمرو افزودن پاداش شایستگان و توبه کاران، و هم برای نجات و رهایی از کیفر و عذاب سودمند است، اما با این شرایط:
الف این شفاعت، به اذن خدا و در قلمرو رضایت و خشنودی او باشد، و بس؛
ب این شفاعت تنها شامل حال کسانی می شود که در زندگی خود، پس از لغزش و قانون شکنی به خود آیند و در اندیشه بازگشت به سوی خدا و مقررات او، تلاشی خستگی ناپذیر برای جبران خطاها و گناهان خود آغاز کنند، و نیز در اندیشه و عمل، خود را هم سنخ با شفاعت کنندگان گردانند؛
ج این شفاعت تنها شامل حال کسانی می شود که لغزشهاشان از حق کشی و کشتار و دیگر گناهان جبران ناپذیر سر برنیاورد و به گونه ای ویرانگر نباشد که آنان را از شفاعت محروم سازد.(16)
حضرت امام صادق علیه السلام به یاران خود نوشت:
«مَنْ سَرَّهُ اَنْ یَنْفَعَهُ شَفاعَةُ الشّافِعِین عِنْدَاللّه، فَلْیَطْلُبْ إِلَی اللّه اَنْ یَرْضی عَنه». (17)
«هر کس شادمان می گردد که شفاعت شفاعت گران راستین، شامل حال او گردد، باید با اندیشه و منش شایسته خود، خشنودی خدا را بجوید».و
علامه طبرسی در تفسیر گران سنگ خویش، به هنگام تفسیر یکی از آیات مربوط به شفاعت(18) که جنبه ای از شفاعت یا برداشت تخدیری و تحریف شده و ابزاری از مذهب را نفی می کند در این مورد چنین می نویسد:
مفسران برآنند که برخی از خودپسندان یهود، بر این پندار بودند که ما، فرزندان پیام آوران خدا هستیم و هرگونه بیندیشیم و رفتار کنیم، سرانجام پدرانمان ما را شفاعت خواهند کرد؛ به همین جهت، این آیه مبارکه، در مقام نفی این پندار منحط و ویرانگر آنان و ردّ شفاعت مورد نظر آنهاست.
خدای تعالی بدین وسیله امید کاذب و برداشت تخدیری و ویرانگر آنان و دیگر برتری جویان و قانون گریزان را از شفاعت، مردود اعلام می کند، وگرنه موضوع شفاعت به مفهوم درست و اساسی آن، یک حقیقت قرآنی و روایی است، و همه پیروان اسلام بر شفاعت پیامبر گرامی اتفاق نظر دارند، گرچه در چگونگی آن، دیدگاهها متفاوت است.
آن گاه می افزاید:
ما بر این باوریم که پیامبر گرامی به اذن خدا، شفاعت می کند و شفاعت آن حضرت برای نجات و رهایی از عذاب، تردیدناپذیر است. اما این شفاعت شامل حال کسانی می شود که گناهانشان به گونه ای نباشد که آنان را از شفاعت محروم سازد.(19)
برخی بر این باورند که شفاعت تنها در قلمرو افزودن پاداش شایستگان و توبه کاران است، نه رهایی گناهکاران؛ اما به گونه ای که از آیات و روایات دریافت می گردد، شفاعت، هم در قلمرو افزودن پاداش شایستگان و توبه کاران خواهد بود، و هم در قلمرو رهایی گناهکاران.
وی در بخش دیگری می افزاید: همچنین به باور ما، شفاعت، یک اصل قرآنی و اسلامی است؛ همان گونه که به اذن خدا و فرمان او، یک حق تردیدناپذیر برای پیامبر است، یاران راستین و برگزیده آن حضرت یعنی امامان نور و در درجات پایین تر خودساختگان و تربیت یافتگان راستین، یا ایمان داران درست اندیش و پرواپیشه و صالحان و مصلحان حقیقی نیز به اذن خدا از این مقام برخوردارند، و خدا به دست آنان، بسیاری را از عذاب و کیفر عملکردشان رهایی می بخشد، تا حکمت و حق شناسی خود را به نمایش نهد، و از خوبیها و خوبان، عدالت و عدالت پیشگان روزگاران، آزادی و آزادگی و راستی و راستگویان آن گونه که باید تجلیل گردد.
وَ هِیَ ثابِتَةٌ عِنْدَنا للنَّبِیّ وَ لاَِصْحابِهِ الْمُنْتَجَبینَ وَ لاَِئِمَّةِ مِنْ اَهْلِ بَیْتِهِ الطّاهرینَ وَ لِصالِحِ الْمُؤْمِنینَ وَ یُنَجِّی اللّهُ تَعالی بِشَفاعَتِهِمْ کَثیراً مِنَ الْخاطِئینَ. (20)
نزد ما پیروان اهل بیت، ثابت و قطعی است که پیامبر خدا و یاران برگزیده او مانند ابوذر، سلمان، عمار، یاسر و ... و امامان و پیشوایان از اهل بیت او و مؤمنان شایسته کردار، در نزد خدا حق شفاعت دارند، و خدا با شفاعت آن بندگان بارگاه خود، بسیاری از خطاکاران و لغزشکاران را نجات می دهد.
علامه طبرسی در بخش دیگری می افزاید:
این دیدگاه را علاوه بر انبوهی از آیات و روایات، این حدیث که مورد قبول همگان است تأیید می کند؛ که پیامبر گرامی فرمود:
«اِدَّخَرْتُ شَفاعَتِی لاِءَهْلِ الْکَبائِرِ مِنْ اُمَّتِی ... .»(21)
من شفاعت خویش را برای کسانی از امت ذخیره ساخته ام که در راه زندگی، ناخواسته به گناهان کبیره در غلتیده اند، اما پس از آگاهی و به خود آمدن، با همه وجود به جبران و اصلاح برخاسته اند.
نیز آن حضرت فرمود:
اِنِّی اَشْفَعُ فَأُشفَّعَ وَ یَشْفَعُ عَلِیٌّ فیُشَفَّعُ وَ اَهل بَیْتی یَشْفَعُونَ فیُشفّعون وَ اَنَّ اَدْنی الْمُؤمنینَ لَیَشْفَعُ فِی اَرْبَعینَ مِنْ اِخْوانِهِ ... .
روز رستاخیز که فرارسد، من شفاعت می کنم و به خواست خدا و اذن او، پذیرفته می شود؛ و امیرمؤمنان شفاعت می کند و مورد قبول قرار می گیرد؛ سپس خاندان من به اذن خدا شفاعت می کنند، و شفاعت آنان نیز پذیرفته می شود؛ از پی آنان نوبت به ایمان داران و شایستگان راستین می رسد، که شفاعت می کنند و شفاعت آنان در درجه پایین تری پذیرفته می شود؛ و کمترین شفاعتی که یک انسان با ایمان می کند، آن است که شماری گناهکار و لغزشکار (چهل نفر) را با شرایطی، از آتش نجات می بخشد.
علامه می افزاید: نیز از این آیه شریفه که دریغ و حسرت کافران را در روز رستاخیز از این جهت که شفاعت کننده ای ندارند، ترسیم می کند می توان دریافت که اصل شفاعت به مفهوم سازنده آن، درست و خردمندانه و قرآنی است که می فرماید:
فَما لَنا مِنْ شافِعینَ وَ لا صَدیقٍ حَمیمٍ (22)
پس برای ما، نه شفاعت کنندگانی است و نه دوستی پر مهر و دلسوز.
علامه قزوینی ضمن بحثی تحت عنوان «قرآن و موضوع شفاعت»(23) می نویسد:
پس از ترسیم برخی از روایات درست و معتبر در شکوه معنوی فاطمه علیها السلام و شفاعت او که از نظرتان گذشت اینک با نگارنده باش و با بهت و حیرت، به برخی پندارها و بدعتها و بافته های بی اساس و فریبنده بنگر که چگونه با آیات قرآن و روایات رسیده از پیامبر که اصل شفاعت دوستان ویژه خدا را با شرایط و قیودی مطرح می کند به مخالفت برخاسته، و در افراط کاری خویش تا جایی پیش رفته اند که شفاعت پیامبر را نیز نفی می کنند.
این کج اندیشان می پندارند با این شیوه منحط خویش از یکتاپرستی و توحیدگرایی دفاع می کنند؛ چنانکه گویی اصل شفاعت که یک اصل قرآنی و اسلامی است با توحیدگرایی ناسازگار، و یا پذیرش آن، بسان دعوت به شرک و ارتجاع است.
وی سپس تعدادی از آیات قرآنی در موضوع شفاعت را یادآور شده، می افزاید:
اینها نمونه هایی روشن از آیات قرآن است که به روشنی، به درستیِ شفاعت به اذن خدا صراحت دارد و شفاعت را برای شفاعت کنندگان اثبات می کند.
آن گاه می افزاید:
آیاتی که آمد به شفاعت نمودن دوستان خاص خدا تصریح می کند؛ اما آیا آنان در این جهان نیز می توانند شفاعت کنند یا نه؟ ساکت است. برای روشن شدن این بحث، باید به آیات دیگری نظر افکنیم که این موضوع را به روشنی بیان می کند و ثابت می نماید که آنان در این سرا نیز از جانب خدا به این مقام مفتخر شده، و به آنان حق شفاعت، دعا برای دیگران، و طلب آمرزش و بخشایش از خدا ارزانی شده است.
برای نمونه:
1 «وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحیماً.(24)
«و اگر هنگامی که مرتکب گناه شدند، نزد تو آمده بودند و از خدا آمرزش خواسته بودند و پیامبر برایشان آمرزش خواسته بود، به یقین خدا را توبه پذیر و پرمهر می یافتند».
این آیه، به روشنی بیانگر این حقیقت است که گناهکاران آن گاه که با ندامت و توبه به پیشگاه پیامبر بروند، و برای آمرزش خواهی از بارگاه خدا به او توسل جویند، و پیامبر برای آمرزش آنان اقدام کند و از خدا بخواهد، آن گاه است که خدا را توبه پذیر و پرمهر خواهند یافت و مورد بخشایش قرار خواهند گرفت.
اینک سخن این است که اگر به راستی شفاعت خواهی از پیامبر، شرک گرایی و شریک تراشیدن برای خداست، در این صورت هرگز نمی باید چنین کسانی خدا را توبه پذیر و پرمهر بیابند؛ چرا که خدای بزرگ طبق وعده اش در قرآن، هر آن کس را که به او شرک ورزد هرگز مورد بخشایش قرار نخواهد داد.
2 قرآن در ترسیم سرگذشت فرزندان یعقوب می فرماید:
یا اَبانا استَغْفِرْلَنا ذُنُوبَنَا اِنّا کُنّا خاطِئینَ (25)
گفتند: هان ای پدر! برای گناهان ما آمرزش بخواه که ما خطاکارانیم.
و پاسخ حضرت یعقوب در این مورد تفکرانگیز است که فرمود:
سَوْفَ اَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبّی (26)
به زودی برای شما از بارگاه پروردگارم آمرزش خواهم خواست.
این آیات بیانگر درخواست صریح فرزندان یعقوب از آن حضرت است که برای آنان طلب آمرزش کند؛ چرا که آنان خطاکارند و او نیز پاسخ می دهد که به زودی چنین خواهد کرد.
وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ اِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ (27)
و برای آنان دعا کن، چرا که دعای تو، مایه آرامش آنهاست.
د شرایط و ویژگیهای مسئولیت ساز
درست است که شفاعت یک موضوع مذهبی است و از دیدگاه قرآن و روایات، پیامبر و پیشوایان معصوم و حتی انسانهای پاک منش و رشد یافته، می توانند کسانی را در این سرا و سرای آخرت مورد شفاعت قرار دهند، اما با قیود و شرایطی سازنده و رشدبخش، نه بدون قید و شرط.
به همین سبب، آیات و روایاتِ بیانگرِ شفاعت، هم شرایط و ویژگیهای مترقی و مسئولیت سازی را در شفاعت کننده لازم می شمارند، و هم در شفاعت شونده، و هم در لغزشها و گناهانی که می توانند مورد شفاعت قرار گیرند.
این شرایط و ویژگیها در محورهای سه گانه بالا، نشان دهنده نکات بسیاری است، از جمله نشانگر این حقیقت است که باور داشتن موضوع شفاعت به مفهوم درست و قرآنی آن، به این معنا نیست که اعتقاد به گره گشایی امامان معصوم و طلب شفاعت یا توسل به آنان، نوعی از «آنیمیسم» یا پرستش ارواح یا قائل شدن قدرت مطلقه و عجیب و غریب برای ارواح انسانی باشد، بلکه تنها به این مفهوم است که برخی از شایسته ترین و وارسته ترین و شکوفاترین بندگان خدا، با شرایط و ویژگیهایی مشخص و مقرر از سوی خدا، دارای قدرتی محدود و معلوم هستند، و تنها به اذن خدا و فرمان او می توانند کسانی را که ذات بی همتای او بر شفاعت شدن آنان خشنود است، شفاعت نمایند و بس.
با این بیان هنگامی که ما به شفاعت و توسل، با این نگرش و این شرایط می نگریم، دیگر نه تنها چنین مفاهیمی، موانع رشد و اوج و توحید و اخلاص نخواهند بود، و نه تنها نوعی از «آنیمیسم» نیست، بلکه هر کدام نوعی از حق گرایی و حق پذیری و جلوه ای از جلوه های خداشناسی و فرمانبرداری از یکتا آفریدگار هستی خواهد بود؛ چرا که ما شفاعت و شفاعت کننده و وسیله را، به دستور پدیدآورنده و تدبیرگر توانای هستی، و به اذن و شرایط مقرر از سوی او، در راه انجام فرمان او، برای رسیدن به خشنودی او جسته ایم و بس.
از این رو اعلام می کنیم که به باور ما تنها خداست که خواسته های انسان را بر می آورد، بیماران را شفا و نابینایان را بهبودی و بینایی می بخشد، دعاها و نیایشها را می شنود و نه جز او؛ اما اگر ذات بی همتای او، نماینده و وسیله و واسطه و شفاعت گری نیز بر اساس حکمتها قرار داد، و گوشه ای از کارها را به آنها سپرد تا به قدرت و فرمان او بسان این همه اسباب طبیعی و علل شناخته و ناشناخته برخی کارها را انجام دهند، و به بندگان نیز فرمان داد که به سوی آنان بروند و با ایجاد همرنگی و سنخیت با آنان، آنها را واسطه فیض و وسیله تقرب به بارگاه او و یا شفاعت گر خود قرار دهند، در این صورت دیگر این توسل و شفاعت، نه تنها نوعی آنیمیسم نخواهد بود، که عین حق گرایی و از جلوه های خداشناسی و یکتاپرستی خالص است؛ چرا که این واسطه های فیض (شفاعت گران) با همه شکوه و عظمت خود، بسان میلیونها اسباب و علل طبیعی و فراطبیعی، برگزیده و فرمانبردار و کارگزار خدا هستند، و خود کاره ای نیستند تا قدرت عجیب و غریبی برای آنان قائل گردیم.
افزون بر این، این وسیله جویی و شفاعت خواهی نیز در قلمرو شرایط و مقررات خداست، و نه خارج از آن؛(28) چرا که قرآن می فرماید:
یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ ابْتَغُوا اِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ اِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ اَنَّ لَهُمْ ما فی الاَْرْضِ جَمیعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لِیَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذاب یَوْمَ الْقِیامَةِ ما تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ. یُریدُونَ اَنْ یَخْرُجُوا مِنَ النّارِ وَ ما هُمْ بِخارِجینَ مِنْها وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقیمٌ (29)
ای کسانی که ایمان آورده اید! پروای خدا پیشه سازید و برای تقرب معنوی به سوی او، وسیله ای خداپسندانه و شایسته بجویید؛ و در راه او جهاد و فداکاری خالصانه کنید؛ باشد که رستگار گردید. بی تردید کسانی که کفر ورزیدند، اگر هر آنچه در زمین است از آنِ آنان باشد و همانندش را نیز با آن داشته باشند و بکوشند تا به وسیله آن، خویشتن را از عذاب سهمگین روز رستاخیز برهانند، از آنان پذیرفته نخواهد شد، و عذابی دردناک خواهند داشت. می خواهند از آتش شعله ور و پرشراره دوزخ درآیند، در حالی که هرگز از آن بیرون آمدنی نخواهند بود، و برایشان عذابی پایدار خواهد بود.
از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آورده اند که فرمود:
نَحْنُ سَفینَةُ النِّجاةِ، وَ مَنْ حادَّ عَنّا هَلَکَ، فَمَنْ کانَتْ لَهُ اِلَی اللّهِ حاجَةً فَلْیَسْأَلْ بِنا اَهْلَ الْبَیْتِ ... . (30)
ما خاندان رسالت، کشتی نجات هستیم؛ هر کس به ما نزدیک شود از نگون ساری دنیا و آخرت نجات خواهد یافت و هر کس از ما دوری جوید و سر ناسازگاری داشته باشد، نابود می گردد؛ از این رو هر کس خواسته ای از بارگاه خدا دارد می تواند به ما خاندان وحی توسل جوید و به وسیله ما بخواهد.
پی نوشت:
13- چرا که قرآن به صراحت این مقام والای پیامبر را گوشزد می کند و می فرماید: «وَ ما اَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ اِلاّ لِیُطاعَ بِاِذْنِ اللّهِ وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُم الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحیماً»؛ «و ما هیچ پیام آوری را نفرستادیم جز برای این که به فرمان خدا، مردم از او فرمانبرداری کنند؛ و اگر آنان هنگامی که بر خویشتن ستم نمودند، نزد تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر نیز برای آنان آمرزش می خواست، بی گمان خدا را بسیار توبه پذیر و مهربان می یافتند.» سوره نساء (4) آیه 64.
بدین سان آیه شریفه نشانگر آن است که در سایه دعا و آمرزش خواهی پیامبر برای گناهکاران و شفاعت آن حضرت از آنان، آنها مورد آمرزش قرار می گیرند.
14. سوره یوسف (12) آیات 98 و 99.
15. سوره غافر (40) آیه 7.
16. برای نمونه، به این آیات روشنگر و هشدار دهنده بنگرید، که قرآن در گزارشی از آینده و سرای آخرت، ضمن تصریح به موضوع شفاعت، از مفهوم تحریف شده و تخدیری و عوامانه آن هشدار می دهد:
کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ * إِلاّ أَصْحابَ الْیَمینِ * فِی جَنّاتٍ یَتَساءَلُونَ * عَنِ الْمُجْرِمِینَ * ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ * قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ * وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ * وَ کُنّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ * وَ کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ * حَتّی أَتانَا الْیَقِینُ * فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشّافِعِینَ»؛ «هر کس در گرو دستاورد خویش است، جز سعادتمندانی که با ایمان و عمل شایسته، خود را رهانیده اند. آنان در میان بوستانهای بهشت هستند، و از یکدیگر در مورد سرنوشت گناهکاران می پرسند؛ و به دوزخیان می گویند: چه چیز شما را در آتش شعله ور دوزخ درآورد؟ آنان می گویند: ما از نمازگزاران نبودیم؛ و بینوایان را غذا نمی دادیم، و با هرزه درایان هرزه درایی می نمودیم، و روز رستاخیز را دروغ می شمردیم، تا آن گاه که مرگ به سراغ ما آمد. از این رو شفاعت شفاعت گران به حال آنان سودی نمی بخشد.» سوره مدثر (74) آیات 38 48.
17. بحار، ج 3، ص 304 (چاپ قدیم).
18.وَ اتَّقُوا یَوْمَاً لا تَجْزی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ»؛ «و از روزی پروا کنید که نه هیچ کس چیزی از کیفر گناهان را از کسی برطرف می سازد، نه شفاعتی از او پذیرفته می شود، نه از او بدل و جایگزینی می گیرند؛ و نه یاری خواهند شد.» سوره بقره آیه 48.
19. ر.ک: سوره مدثر (74) آیات 38 48.
20. ترجمه مجمع البیان، علی کرمی، ج 1، ص 237.
21.از امام کاظم از تفسیر این آیه پرسیدند که: چگونه برای کسانی که به گناهان بزرگ دست زده اند، شفاعت ممکن است؟ آن حضرت فرمود: هر انسان با ایمان و درست اندیشی که خواسته یا ناخواسته به گناه آلوده شود، پس از آن مرحله که به خود آمد، به طور طبیعی از کار خود پشیمان می شود و به اندیشه بازگشت و توبه و جبران و اصلاح می افتد. آن گاه افزود: از پیامبر آورده اند که فرمود: ندامت و پشیمانی از آنچه پیش آمده، توبه و بازگشت به سوی خداست ... روشن است که اگر کسی از کار زشت خود پشیمان نگردد، از ایمان واقعی بی بهره است و شفاعت برای چنین کسی نخواهد بود؛ چرا که کار او ستم و بیداد است، و خدا هم هشدار می دهد که: در روز قیامت، برای ستمکاران، نه خویشاوند دل سوزی خواهد بود، و نه شفاعتگری که از او فرمان برده شود و به کار آید؛ «مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطَاعُ» سوره غافر (40) آیه 18. ر.ک: تفسیر برهان، ج 3، ص 57.
22.سوره شعراء (26) آیات 100 101.
23.ر.ک: فاطمة الزهراء من المهد الی اللّحد، قزوینی، مکتبة بصیرتی، قم، 1414 ه.ق، ص 548 550.
24.سوره نساء (4) آیه 64.
25.سوره یوسف (12) آیه 97.
26.سوره یوسف (12) آیه 98.
27.سوره توبه (9) آیه 103.
28.در صورتی که پیروان «آنیمیسم» یا پرستش گران ارواح انسانی، یا کسانی که قدرت عجیب و غریبی برای ارواح انسانی قائل هستند، از اساس چیزی جز این می پندارند. به بیان دیگر، قائل شدن قدرت عجیب برای ارواح انسانی، نه حقیقت خارجی دارد و نه دلیل و برهان خردپسند دینی، بلکه در درجه نخست، پنداری است ساخته و پرداخته ذهن خود آنان. افزون بر این، آنان این قدرت عجیب را برای ارواح انسانی قائل هستند، نه حتی برای ارواح مشخص و معلومی که به خاطر تقرب و نزدیکی معنوی به سرچشمه هستی، رنگ معنوی خدا را گرفته باشند و تنها خشنودی او را بجویند، و آن گاه به إذن و فرمان او، با شرایط و قیودی شفاعت کنند.
29.سوره مائده (5) آیات 35 37.
30.فرائد السمطین، ج 1، ص 36.